اندکی با حافظ

غزل 250

روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر
خرمن سوختگان را همه گو باد ببر
ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا
گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر
زلف چون عنبر خامش که ببوید هیهات
ای دل خام طمع این سخن از یاد ببر
سینه گو شعله آتشکده فارس بکش
دیده گو آب رخ دجله بغداد ببر
دولت پیر مغان باد که باقی سهل است
دیگری گو برو و نام من از یاد ببر
سعی نابرده در این راه به جایی نرسی
مزد اگر می‌طلبی طاعت استاد ببر
روز مرگم نفسی وعده دیدار بده
وان گهم تا به لحد فارغ و آزاد ببر
دوش می‌گفت به مژگان درازت بکشم
یا رب از خاطرش اندیشه بیداد ببر
حافظ اندیشه کن از نازکی خاطر یار
برو از درگهش این ناله و فریاد ببر
 

خیام نیشابوری

خیام نیشابوری، ستاره شناس، فیلسوف، ریاضی دان و شاعر دوره ی سلجوقیان است که به خاطر مقام علمی بالایی که داشته به او لقب «حجه الحق» داده بودند، اما بیشتر شهرت و آوازه ی او به خاطر جایگاه ادبی و رباعیاتش می باشد که به چندین زبان زنده ی دنیا ترجمه شده و در اروپا شهرت فراوانی به دست آورده است.

دوستان عزیز سایت  پرورش افکار در این مقاله قصد داریم به شرح زندگی نامه خیام نیشابوری بپردازیم. لطفا با ما همراه باشید.

شرح زندگی خیام نیشابوری

در شرح زندگی نامه شاعر خیام نیشابوری این گونه آمده است که وی در قرن پنجم هجری قمری در شهر نیشابور از توابع استان خراسان رضوی به دنیا آمد. در سنین میانسالی اصول فقه را نزد امام موفق نیشابوری آموزش دید. و پس از آن فلسفه، حدیث، تفسیر، حکمت و ستاره شناسی را به خوبی یاد گرفت. بعضی ها در مورد ایشان این گونه نوشته اند که خیام فلسفه را مستقیما از زبان یونانی آموخته بود.

حدود سال ۴۴۹ هجری قمری زیر نظر و به سرپرستی ابوطاهر که قاضی القضات سمرقند بود، یک کتاب به زبان عربی در مورد معادله های درجه سوم نوشت و نام آن را «رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله» گذاشت، و از آن جایی که با خواجه نظام الملک طوسی رابطه ای صمیمی و نزدیک داشت، این کتاب را به ایشان تقدیم نمود.

پس از گذشت این دوران حکیم عمر خیام نیشابوری توسط پادشاه جلال الدین ملک شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک به اصفهان دعوت شد تا مسئولیت و سرپرستی رصدخانه ی اصفهان را بر عهده بگیرد. زمان اقامت ایشان در اصفهان هجده سال طول کشید.

با مدیریت خیام زیج ملکشاهی یا همان سالنامه آماده شد و طرح سر و سامان دادن به گاه شمار را تنظیم کرد. وی گاه شمار جلالی یا همان تقویم جلالی را که به نام جلال الدین ملک شاه معروف است دسته بندی کرد، اما پس از مرگ ملک شاه این گاه شماری به کار گرفته نشد.

در این زمان عمر خیام به عنوان ستاره شناس در دربار مشغول خدمت بود، اگرچه خودش به ستاره شناسی اعتقاد زیادی نداشت، توانست مهم ترین و تاثیرگذارترین اثر ریاضی خود را به نام «رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس» تالیف کرد و در آن به شرح خطوط موازی و نظریه ی نسبت ها پرداخت.

همچنین گفته شده هنگامی که سلطان سنجر، پسر ملک شاه در کودکی دچار بیماری آبله شده بود، خیام او را درمان کرده و از چنگال این بیماری نجات داده بود.

ولی پس از مرگ ملک شاه و کشته شدن نظام الملک وزیر دربار، خیام مورد بی مهری های زیادی قرار گرفت، به گونه ای که کمک مالی به رصدخانه زیج قطع شد. پس از سال ۴۷۹ هجری قمری، خیام تصمیم گرفت اصفهان را ترک کند و به مرو که به عنوان پایتخت جدید سلجوقیان انتخاب شده بود برود.

کتاب های «میزان الحکم» و «قسطاس المستقیم» را احتمالا در همان جا تالیف کرد. و کتاب «مشکلات الحساب» را نیز احتمالا در همین سال ها به رشته ی تحریر در آورده است. غلامحسین مراقبی پژوهشگر و محقق در زمینه ی تاریخ ایران در مورد حکیم عمر خیام نیشابوری گفته که ایشان در طول زندگی خود هرگز ازدواج نکرده و همسری نداشته است.

دستاوردهای علمی و ادبی خیام

بیوگرافی خیام نیشابوری (زندگینامه بزرگان)

ریاضیات و ستاره شناسی

خیام نخستین کسی است که به تحقیق منظم علمی در معادله های درجه اول، دوم و سوم پرداخته و آن ها را به صورت تحسین آوری طبقه بندی نموده است. کتاب وی در مورد علم جبر که شامل این تحقیقات است، نشان دهنده ی فکر منظم علمی او می باشد و یکی از برجسته ترین آثار قرون وسطایی در این علم می باشد.

همچنین یکی از مهم ترین و برجسته ترین کارهای خیام سر و سامان دادن به گاه شماری ایران در زمان وزارت خواجه نظام الملک در دوره پادشاهی ملک شاه سلجوقی به شمار می آید. وی برای این کار مدار گردش کره ی زمین به دور خورشید را تا ۱۶ رقم اعشار محاسبه کرد. کار او در ۲۵ فروردین سال ۴۵۸ هجری شمسی به اتمام رسید.

حکیم خیام نیشابوری در زمینه ی ستاره شناسی و ریاضی دانی کتاب ها و پژوهش های مهمی از خود بر جای گذاشته است. که از جمله آن ها می توان به کتاب زیر اشاره کرد:

رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله، که در آن بیشتر از جبر هندسی برای حل معادلات درجه سوم استفاده می کند. برگن معتقد است هرکسی که ترجمه ی انگلیسی جبر خیام را به دفعات بخواند، متوجه استدلالات روشن خیام خواهد شد و از نکات خیلی جالبی در مورد تاریخ انواع گوناگون معادلات اطلاع پیدا خواهد کرد.

موسیقی و ادبیات

     

حکیم عمر خیام در دوران زندگی خود به واکاوی ریاضی موسیقی نیز همت گماشته و در کتاب «القول علی اجناس التی بالاربعاء» مسئله ی تقسیم یک چهارم را به سه فاصله ی مربوط به مایه های بی نیم پرده، با نیم پرده ی بالارونده و یک چهارم پرده توضیح می دهد.

عمرخیام تمام زندگی خود را به عنوان فیلسوف و ریاضیدانی مشهور پشت سر گذاشت، در صورتی که حتی شاعران هم دوره اش مانند ابوالحسن بیهقی و نظامی عروضی از اشعار و رباعیاتی که اکنون باعث شهرت و افتخار او شده است، اطلاعی نداشتند.

تعداد رباعیات خیام ۵۷ تا می باشد که به کمک آن ها می توان تا حد زیادی به زبان شاعری و روش فلسفی او پی برد. زبان خیام نیشابوری در شعر بسیار ساده، طبیعی و بی آلایش است و در شاعری پیرو کسی نمی باشد. مشخص است که هدف این حکیم بزرگوار از سرودن این رباعیات شاعری نبوده است بلکه بیشتر به خاطر داشتن ذوق شاعری بینش های فلسفی خود را در قالب شعر بیان می کرده است.

رباعیات خیام به چند دسته ی کلی تقسیم می شود که شامل راز آفرینش، از ازل نوشته، درد زندگی، گردش دوران، دم را دریابیم، ذرات گردنده و هرچه بادا باد می باشد.

مرگ و آرامگاه عمر خیام

مورخان زمان مرگ خیام نیشابوری را در حدود سال های ۵۱۷ تا ۵۲۰ هجری قمری در زادگاه خود نیشابور می دانند. گروهی از تذکره نویسان هم تاریخ فوت او را سال ۵۱۶ هجری قمری نوشته اند.

اما سرانجام پس از انجام تحقیق ها و بررسی های لازم، تاریخ دقیق مرگ خیام نیشابوری را سال ۵۱۷ هجری قمری اعلام کرده اند. آرامگاه ایشان در حال حاضر در شهر نیشابور قرار دارد، در باغی که آرامگاه امامزاده محروق (ع) واقع شده است.

یادبودهای عمر خیام

جالب است بدانید که یکی از حفره های ماه به افتخار این حکیم عالی قدر به نام عمر خیام نام گذاری شده است. و سیارک ۳۰۹۵ در سال ۱۹۸۰ به نام وی نامگذاری شد.

یک هتل در تونس به نام عمر خیام است، و شراب هایی در کشور فرانسه و مصر تولید می شود که خیام نام دارد.

در سال ۱۹۵۶ فیلم آمریکایی عمر خیام ساخته شد. همچنین فیلم میراث دار: افسانه عمر خیام، فیلم آمریکایی دیگری است که در سال ۲۰۰۵ ساخته شد.

خیام شخصیت اصلی رمان سمرقند اثر امین معلوف می باشد. وی همچنین یکی از موضوعات بحث میان دو تن از شخصیت های رمان «گرگ دریا» اثر جک لندن نیز می باشد.

کتاب ها و آثار حکیم عمر خیام

رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله – به زبان عربی

رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات کتاب اقلیدس

میزان الحکمه

قسطاس المستقیم

رساله مسائل الحساب

القول علی اجناس آلتی بالاربعاء

رساله کَون و تکلیف

پروین اعتصامی

معرفی کوتاه و زندگینامه پروین اعتصامی
نام اصلی وی رخشندهٔ اعتصامی که به پروین اعتصامی معروف است.

تاریخ تولد: ۲۵ اسفند ۱۲۸۵

محل تولد: تبریز

تاریخ وفات: ۱۵ فروردین ۱۳۲۰

محل وفات: تهران

شاعر زن ایرانی است که از او با عنوان «مشهورترین شاعر زن ایران» یاد می‌شود. پروین از کودکی فارسی، انگلیسی و عربی را نزد پدرش آموخت و از همان کودکی سرودن شعر را آغاز کرد. پدر وی یوسف اعتصامی، از شاعران و مترجمان معاصر ایرانی بود که در شکل‌گیری زندگی هنری پروین و گرایش وی به سرودن شعر نقش مهمی داشت. پروین اعتصامی از پایه‌گذاران سبک شعر مناظره‌ای است و در زمان حیاتش مجموعه‌ای از شعارهایش در قالب‌هایی مانند مناظره، مثنوی، قطعه و قصیده در قالب دیوان اشعار به چاپ رساند. او مدتی نیز در کتاب‌خانه‌ی دانشسرای عالی، به شغل کتابداری مشغول بود و بعد از آن قبل از دومین نوبت چاپ دیوان اشعارش، بر اثر بیماری حصبه درگذشت و در حرم فاطمه معصومه به خاک سپرده شد.

به پاس زحمات فراوان پروین اعتصامی در زمینه شعر معاصر ایران و سبک شعر مناظره‌ای، روز بیست و پنجم اسفندماه (۱۶ مارس)، روز بزرگداشت پروین اعتصامی شاعر ایرانی نامگذاری شده است.

 

مهران مدیری

بیوگرافی مهران مدیری (زندگینامه بازیگران)

در زندگینامه مهران مدیری اینگونه آمده است که : مهران مدیری هنرپیشه و خواننده محبوب کشورمان در  ۱۸ فروردین سال ۱۳۴۶ در تهران متولد شد. خانواده ی هنردوست مهران مدیری به او انگیزه داد تا فعالیت های هنری خود را از اولین سالهای نوجوانی آغاز کند و تا قبل از آن که به دانشگاه و رشته تئاتر برود، در چند اثر نمایشی به عنوان بازیگر شرکت کرد…

تحصیلات آکادمیک مهران مدیری در رشته “تئاتر”، به دلیل حضورش در جبهه های جنگ، ناتمام ماند. اما علاقه بی حد او به هنرهای نمایشی، بار دیگر او را به عرصه نمایش در تئاتر و رادیو کشاند. وی تا سال ۱۳۷۲ با نمایشهای زیادی از قبیل: شوخی، تلگراف، آرسنال، پانسیون، سیمرغ، هملت، کیسه بوکس و … روی صحنه تئاتر رفت. در این دوران با بسیاری از بزرگان تئاتر کشور چون “قطب الدین صادقی” و “میکائیل شهرستانی”هم بازی شد.
همچنین در این دوران به عنوان بازیگر در نمایش های رادیویی “قصه های شب” حضور یافت. مهران مدیری در سال های آغازین دهه ۸۰، نخستین تجربه حضور خود را در برنامه های مذهبی تلویزیون تجربه کرد تا این که به صورت اتفاقی، وارد عرصه “طنز نمایشی” در تلویزیون شد. مهران مدیری که تا قبل از آن فقط یک اثر کمدی نمایشی با نام “پانسیون” داشت، نخستین جرقه های نبوغ و ابتکار خود در زمینه کمدی را در مجموعه های تلویزیونی “نوروز۷۲” درجایگاه بازیگر و “پرواز ۵۷” به عنوان بازیگر و کارگردان نشان داد که این آثار در بهار و زمستان سال ۱۳۷۲، روی آنتن رفته بود. یک سال بعد از آن مجموعه طنز “ساعت خوش” را کارگردانی کرد و با این کار توانست ماندگارترین اثر کمدی خود را تا آن زمان ثبت کند.چرا که این اثراز اولین مجموعه های آیتم دار بود که برای اولین بار در تلویزیون و برای مخاطبان پخش شد. که البته حاشیه های زیادی برای سازندگان آن داشت که موجب شد تا سه سال اجازه ساخت و فعالیت در عرصه نمایش را از دست بدهند. مهران مدیری به دلیل این محرومیت فرصت هایی از قبیل بازی در فیلم ضیافت و سلطان را از دست داد. در نوروز ۷۷ همزمان با ایفای نقش در فیلم سینمایی “دیدار” برنامه طنز “جنگ۷۷” را که دارای سبک جدیدی از کمدی و به گونه ای مبتنی بر داستان گویی بود، پس از سه سال محرومیت از عرصه نمایش جهت نمایش در تلویزیون آماده کرد. این اثر نیز همچون دیگر آثار او شهرتش را دو چندان کرد و موجب شد تا بیش تر در خاطر مخاطبان ماندگار شود.

کارگردانی مجموعه های مهران مدیری

ببخشید شما (۱۳۷۸)، پلاک ۱۴ (۱۳۷۹-۱۳۷۸)، نودشب (۱۳۷۹) و طنز ۸۰ (نوروز۸۰)، بازی در یک سریال تلویزیونی بنام “دردسروالدین” (۱۳۸۰) و بازیگری و بازیگردانی فیلم سینمایی “توکیو بدون توقف” از سری آثاری بود که موجب پختگی او در زمینه هنر و کمدی شد.

در سال ۸۱، مهران مدیری به همراه همکار نویسنده اش “پیمان قاسم خانی” با کمک تجاربی که در زمینه نمایش کمدی کسب کرده بودند، شهری را خلق کردند به نام “برره” که دارای سنت های عجیب و غریب بودند. “پاورچین” با طرح معضلات فرهنگی و بیماری های اخلاقی ساکنان روستای خیالی “برره”، رفتار و سنت های غلط مردم آن را به گونه ای بیان کرد که این مجموعه را به بزرگترین اتفاق نمایشی آن زمان تبدیل کرد. در حالیکه مجموعه تلویزیونی “نقطه چین” آن چنان که شایسته بود مطرح نشد و مجموعه “جایزه بزرگ” هم با وجود پربیننده بودن، برای مهران مدیری رضایت بخش نبود. “شب های برره” اثری بود که در آن به گذشته ی برره پرداخته شد تا بتواند به کمک آن هم داستان جدید و جذابی را به تصویر بکشد و هم مخاطبین را با این مردم خیالی با فرهنگ عجیب بیش تر آشنا کند.

عکس مهران مدیری

همه چیز در مرود کرونا

 

برخی از علائم شایع که به طور خاص با ویروس کرونا 2019 مرتبط بوده اند عبارتند از:

_احساس تنگی نفس

_سرفه ای که به مرور زمان شدیدتر می شود

_تب کم درجه که به تدریج دما افزایش می یابد

درواقع علائم COVID-19 شبیه به ویروس آنفولانزا (آنفولانزا) است. تا کنون ویروس آنفولانزا بسیار شایع تر و کشنده تر از کورو ویروس 2019 است. حداقل 6.8 درصد افرادی که آنفولانزا را در طول فصل آنفولانزای 2019-2020 در ایالات متحده تجربه کرده اند، درگذشته اند. این رقم برای ویروس کرونا 2 درصد است.

در اینجا برخی از علائم شایع عفونت ناشی از آنفولانزا آورده شده است:

_سرفه کردن

_آبریزش یا بینی چرکی

_عطسه

_گلو درد

_تب

_سردرد

_خستگی

_لرز

_درد بدن

همه چیز درباره ویروس کرونا / از روشهای ابتلا تا علائم رایج بالینی

چه عواملی باعث بیماری کرونا می شوند؟

کرونور ویروس ها زونا هستند. این بدان معنی است که آنها ابتدا در حیوانات (قبل از انسان) بروز می کنند. برای انتقال ویروس از حیوان به انسان ، فرد باید با حیواناتی که حامل عفونت هستند تماس نزدیک برقرار کند. هنگامی که ویروس در افراد ایجاد می شود ، کورو ویروس ها می توانند از طریق قطرات تنفسی از فرد به فرد دیگر منتقل شوند. این یک نام فنی برای مواد مرطوبی است که هنگام سرفه یا عطسه در هوا حرکت می کند.

 

ماده ویروسی در این قطرات آویزان شده است و می توان آن را در مجاری تنفسی (ریه های شما) تنفس کرد ، جایی که ویروس می تواند منجر به عفونت شود. coronavirus 2019 به طور قطعی با یک حیوان خاص در ارتباط نبوده است. اما محققان معتقدند كه احتمالاً ویروس از خفاش ها به حیوان دیگر و سپس به انسان منتقل شده است. این انتقال احتمالاً در بازار غذای آزاد ووهان چین رخ داده است

چه کسی در معرض خطر بیشتری قرار دارد؟

اگر با شخصی که آن را حمل می کند ، در معرض ارتباط باشید ، به ویژه اگر در هنگام سرفه یا عطسه در معرض بزاق آنها قرار گرفته اید یا در نزدیکی آنها بوده اید.شستن دست ها و ضد عفونی کننده سطوح می تواند به کاهش خطر ابتلا به این ویروس یا سایر ویروس ها کمک کند.به نظر می رسد مردان مسن به شکلی ویژه مستعد ابتلا به ویروس هستند. در گزارشی که توسط سازمان  بهداشت جهانی منتشر شده است ، مشخص شده است که میانگین سنی افرادی که تست مثبت برای این کورونا ویروس داشتند حدود 45 سال بود و بیش از دو سوم این افراد مرد بودند.

كروناویروسها چگونه تشخیص داده می شوند؟

coronavirus 2019 می تواند مشابه سایر عفونت های ویروسی تشخیص داده شود: با استفاده از نمونه خون، مدفوع، بزاق یا بافتهای بدن. در ایالات متحده ، در حال حاضر فقط CDCTrusted Source توانایی تشخیص عفونت COVID-19 را دارد.اگر فکر می کنید عفونت کروناویروس دارید ، فوراً با پزشک خود صحبت کنید ، به خصوص اگر در 14 روز گذشته به چین سفر کرده باشید. پزشک شما با مسئولان بهداشت عمومی محلی صحبت خواهد کرد تا در مورد نیاز به آزمایش ویروس راهنمایی کند.

یک تکنسین آزمایشگاه یا نمونه ای از خون شما را با سوزن بیرون می کشد یا از یک نمونه گیر پنبه ای استفاده می کند تا یک نمونه کوچک بزاق یا ترشحات تنفسی را از بینی شما یا قسمت پشت گلو  بگیرد. سپس نمونه برای تأیید وجود ماده ویروسی یا آنتی بادی هایی که به ویروس پاسخ می دهند به یک مرکز آزمایشگاه ارسال می شود.

چه درمانی وجود دارد؟

در حال حاضر هیچ درمانی به طور خاص برای کرونای 2019 وجود ندارد. اگرچه در حال حاضر معالجه های آزمایشی و واکسن در حال بررسی است. ویروس های دیگر مانند SARS و MERS واکسن و درمان دارند. برخی از درمان های این ویروس های مشابه عبارتند از:

_داروهای ضد ویروسی یا ویروسی

_پشتیبانی تنفس مانند تهویه مکانیکی

_استروئیدها برای کاهش تورم ریه

_تزریق پلاسمای خون

عوارض احتمالی COVID-19 چیست؟

جدی ترین عارضه COVID-19 نوعی ذات الریه است که به آن پنومونی آلوده شده با کورون ویروس 2019 (NCIP) گفته می شود. نتایج حاصل از یک مطالعه 2020 از 138 نفر بستری در بیمارستان های ووهان ، چین با NCIP نشان داد که 26 درصد از افراد بستری دارای موارد شدید بوده و نیاز به معالجه در بخش مراقبت های ویژه (ICU) دارند.حدود 4.3 درصد از این افراد که در بخش مراقبت های ویژه بستری شده اند در اثر این نوع پنومونی درگذشتند.

تا کنون ، NCIP تنها عارضه ای است که به طور خاص با coronavirus 2019 مرتبط است. اما محققان عوارض زیر را در افرادی مشاهده کرده اند که کرونا ویروس ایجاد کرده اند:

_سندرم پریشانی حاد تنفسی (ARDS)

_ضربان قلب نامنظم (آریتمی)

_شوک قلبی عروقی

_درد شدید عضلانی (میالژی)

_خستگی

_آسیب قلبی یا حمله قلبی

همه چیز درباره ویروس کرونا / از روشهای ابتلا تا علائم رایج بالینی

چگونه می توان جلوی کورو ویروس ها را گرفت

بهترین راه برای جلوگیری از شیوع این ویروس اجتناب یا محدود کردن تماس با افرادی است که علائم این ویروس را نشان می دهند و طی 14 روز گذشته به چین سفر کرده اند.بهترین کار بعدی که می توانید انجام دهید این است که بهداشت خوبی داشته باشید تا از انتشار باکتری ها و ویروس ها جلوگیری کنید.

_دستان خود را حداقل به مدت حداقل 20 ثانیه به طور همزمان با آب گرم و صابون بشویید

_هنگام کثیف شدن دست ، صورت ، چشم ها ، بینی و دهان خود را لمس نکنید

_در صورت احساس بیماری یا علائم سرماخوردگی یا آنفولانزا ، بیرون نروید

_هر وقت عطسه یا سرفه کردید ، دهان خود را با قسمت داخلی آرنج خود بپوشانید. هر نوع بافتی را که استفاده می کنید دور بزنید یا بینی خود را بلافاصله تمیز کنید

_هر شیء را که لمس می کنید خیلی تمیز نگه دارید. از وسایل ضد عفونی کننده بر روی اشیاء مانند تلفن ، رایانه ، وسایل آشپزخانه و دستگیره درب استفاده کنید

COVID-19 در مقابل SARS

این اولین بار نیست که یک coronavirus شایع می شود. شیوع مرگبار SARS در سال 2003 نیز توسط یک coronavirus ایجاد شده است.مانند ویروس 2019 ، ویروس SARS برای اولین بار در حیوانات قبل از شیوع آن در انسان یافت شد. تصور می شود ویروس SARS از منبع خفاش ها ناشی شده است و به حیوان دیگری منتقل شده و سپس به انسان منتقل می شود.

پس از انتقال به انسان ، ویروس SARS به سرعت در بین مردم گسترش یافت. آنچه COVID-19 را بسیار جالب جلوه می دهد این است که هنوز یک روش درمانی یا درمانی برای جلوگیری از شیوع سریع آن از فرد به فرد دیگر ایجاد نشده است. SARS با موفقیت در درمان رو به رو شده بود.

چشم انداز چیست؟

قبل از هر چیز وحشت نکنید. نیازی نیست ماسک بپوشید یا قرنطینه شوید ، مگر اینکه به شما مبتلا به این بیماری باشید. رعایت دستورالعمل های بهداشتی ساده ممکن است به شما در جلوگیری از ایجاد این ویروس و سایر ویروس ها کمک کند. احتمالاً ترسناک به نظر می رسد وقتی اخبار مرگ و میر جدید ، قرنطینه ها و ممنوعیت سفر را می خوانید. اما در حقیقت کرونا بسیار کمتر و شایع تر از شرایط ویروسهای تهدیدآمیز مانند آنفولانزا است.

ساده ترین راه پیشگیری از ابتلا به کرونا

به گزارش ایرنا ، به رغم سرایت سریع ویروس هنوز راهی و دوایی و واکسنی برای درمان هزاران مبتلا به آن یافت نشده است اما راه های ساده ای هست که امکان ابتلای ما را به این ویروس به حداقل می رساند.

** شستن مرتب دست ها

نمی گوییم که باید در این زمینه افراط کرد اما اهتمام بیشتر به شستن دست ها بشدت خطر ابتلا به ویروس را کاهش می دهد.

هر زمانی که به بیرون از منزل و یا محل کار می رویم ، بعد از استفاده از توالت و همچنین بعد از صرف هر وعده غذایی دست ها شسته شود.

اینطور نباشد که فقط سرانگشتان شسته شود. اشتباه نکنید این کاملا غلط است. کل دستان باید زیر فشار آب گرفته شود تا میکرب ها از بین بروند.

آب احتمالا به تنهایی قادر به شکستن پوسته های ویروس و برخی از میکرب ها نیست . به همین سبب حتما در موقع شستن دست ها از صابون و یا مواد ضد عفونی کننده استفاده کنید.

اصلا در موقع شستن دست ها عجله نکنید زیرا میکرب با سرعت از بین نمی رود. وقتی دست های خود را می شویید دستکم دوبار جمله هایی را تکرار کنید مثلا جمله تولدت مبارک را دستکم دو سه بار تکرار کنید.

شستن انگشت ها و کف دست کافی نیست. اگرچه بیشتر اجسام را با اینها لمس می کنیم اما پشت دست ها و دستکم تا مچ دست که دستکش ها روی آن کشیده می شود ، باید شسته شود.

دست ها را خوب موقع شستن به یکدیگر بمالید. یادمان باشد که مالیدن دست ها و صابونی کردن آنها در موقع شستن برای از بین بردن ویروس خیلی مهم است. خوب مالیدن دست ها به یکدیگر اهمیت زیادی دارد.

پس از این کار دستان را یا با حوله گرم و یا با دستمال کاغذی خوب خشک کنید. نباید لکه های صابون پس از شستن روی دست ها باشد. حتما تا قبل از خشک کردن کامل دست ها از دستشویی خارج نشوید.

اگر از دستشویی های عمومی برای شستن استفاده کردید ، هنگام خروج از آنها دستگیره در را با یک دستمال کاغذی ببندید.

دکتر حسابی

زندگینامه دکتر حسابی

زندگینامه دکتر حسابی

سید محمود حسابی در سال ۱۲۸۱ ه ش , از پدر و مادری تفرشی در تهران زاده شدند پس از سپری نمودن چهار سال از دوران كودكی در تهران, به همراه خانواده پدر, مادر, برادر عازم شامات گردیدند

سید محمود حسابی در سال ۱۲۸۱ (ه.ش), از پدر و مادری تفرشی در تهران زاده شدند. پس از سپری نمودن چهار سال از دوران كودكی در تهران, به همراه خانواده (پدر, مادر, برادر) عازم شامات گردیدند. در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت, با تنگدستی و مرارت های دور از وطن در مدرسه كشیش های فرانسوی آغاز كردند و همزمان, توسط مادر فداكار, متدین و فاضله خود (خانم گوهرشاد حسابی) , تحت آموزش تعلیمات مذهبی و ادبیات فارسی قرار گرفتند. استاد, قرآن كریم را حفظ و به آن اعتقادی ژرف داشتند. دیوان حافظ را نیز از برداشته و به بوستان و گلستان سعدی, شاهنامه فردوسی, مثنوی مولوی, منشات قائم مقام اشراف كامل داشتند. شروع تحصیلات متوسطه ایشان مصادف با آغاز جنگ جهانی اول, و تعطیلی مدارس فرانسوی زبان بیروت بود. از این رو, پس از دو سال تحصیل در منزل برای ادامه به كالج آمریكایی بیروت رفتند و در سن هفده سالگی لیسانس ادبیات, در سن نوزده سالگی, لیسانس بیولوژی و پس از آن مدرك مهندسی راه و ساختمان را اخذ نمودند. در آن زمان با نقشه كشی و راهسازی, به امرار معاش خانواده كمك می كردند. استاد همچنین در رشته های پزشكی, ریاضیات و ستاره شناسی به تحصیلات آكادمیك پرداختند.شركت راهسازی فرانسوی كه استاد در آن مشغول به كار بودند, به پاس قدردانی از زحماتشان, ایشان را برای ادامه تحصیل به كشور فرانسه اعزام كرد و بدین ترتیب در سال۱۹۲۴ (م) به مدرسه عالی برق پاریس وارد و در سال ۱۹۲۵ (م) فارغ التحصیل شدند.همزمان با تحصیل در رشته معدن, در راه آهن برقی فرانسه مشغول به كار گردیدند و پس از پایان تحصیل در این رشته كار خود را در معادن آهن شمال فرانسه و معادن زغال سنگ ایالت "سار" آغاز كردند. سپس به دلیل وجود روحیه علمی, به تحصیل و تحقیق, در دانشگاه سوربن, در رشته فیزیك پرداختند و در سال ۱۹۲۷ (م) در سن بیست و پنج سالگی دانشنامه دكترای فیزیك خود را , با ارائه رساله ای تحت عنوان "حساسیت سلول های فتوالكتریك", با درجه عالی دریافت كردند.استاد با شعر و موسیقی سنتی ایران و موسیقی كلاسیك غرب به خوبی آشنایی داشتند وایشان در چند رشته ورزشی موفقیت هایی كسب نمودند كه از آن میان می توان به دیپلم نجات غریق در رشته شنا اشاره نمود.پروفسور حسابی به دلیل عشق به میهن و با وجود امكان ادامه تحقیقات در خارج از كشور به ایران بازگشت و با ایمان و تعهد, به خدمتی خستگی ناپذیر پرداخت تا جوانان ایرانی را با علوم نوین آشنا سازد. پایه گذاری علوم نوین و تاسیس دارالمعلمین و دانشسرای عالی, دانشكده های فنی و علوم دانشگاه تهران, نگارش ده ها كتاب و جزوه و راه اندازی و پایه گذاری فیزیك و مهندسی نوین, ایشان را به نام پدر علم فیزیك و مهندسی نوین ایران در كشور معروف كرد. حدود هفتاد سال خدمت علمی ایشان در گسترش علوم روز و واژه گزینی علمی در برابر هجوم لغات خارجی و نیز پایه گذاری مراكز آموزشی, پژوهشی, تخصصی, علمی و ..., از جمله اقدامات ارزشمند استاد به شمار می رود كه برای نمونه به مواردی اشاره می كنیم:

_ اولین نقشه برداری فنی و تخصصی كشور (راه بندرلنگه به بوشهر)

_ اولین راهسازی مدرن و علمی ایران (راه تهران به شمشك)

_ پایه گذاری اولین مدارس عشایری كشور

_ پایه گذاری دارالمعلمین عالی

_ پایه گذاری دانشسرای عالی

_ ساخت اولین رادیو در كشور

_ راه اندازی اولین آنتن فرستنده در كشور

_ راه اندازی اولین مركز زلزله شناسی كشور

_ راه اندازی اولین رآكتور اتمی سازمان انرژی اتمی كشور

_ راه اندازی اولین دستگاه رادیولوژی در ایران

_ تعیین ساعت ایران

_ پایه گذاری اولین بیمارستان خصوصی در ایران, به نام بیمارستان "گوهرشاد"

_ شركت در پایه گذاری فرهنگستان ایران و ایجاد انجمن زبان فارسی

_تدوین اساسنامه طرح تاسیس دانشگاه تهران

_ پایه گذاری دانشكده فنی دانشگاه تهران

_ پایه گذاری دانشكده علوم دانشگاه تهران

_ پایه گذاری شورای عالی معارف

_ پایه گذاری مركز عدسی سازی اپتیك كاربردی در دانشكده علوم دانشگاه تهران

_ پایه گذاری بخش آكوستیك در دانشگاه و اندازه گیری فواصل گام های موسیقی ایرانی به روش علمی

_ پایه گذاری و برنامه ریزی آموزش نوین ابتدایی و دبیرستانی

_ پایه گذاری موسسه ژئوفیزیك دانشگاه تهران

_ پایه گذاری مركز تحقیقات اتمی دانشگاه تهران

_ پایه گذاری اولین رصدخانه نوین در ایران

_ پایه گذاری مركز مدرن تعقیب ماهواره ها در شیراز

_ پایه گذاری مركز مخابرات اسدآباد همدان

_ پایه گذاری انجمن موسیقی ایران و مركز پژوهش های موسیقی

_ پایه گذاری كمیته پژوهشی فضای ایران

_ ایجاد اولین ایستگاه هواشناسی كشور (در ساختمان دانشسرای عالی در نگارستان دانشگاه تهران)

_ تدوین اساسنامه و تاسیس موسسه ملی ستاندارد

_ تدوین آیین نامه كارخانجات نساجی كشور و رساله چگونگی حمایت دولت در رشد این صنعت

_ پایه گذاری واحد تحقیقاتی صنعتی سغدایی (پژوهش و صنعت در الكترونیك, فیزیك, فیزیك اپتیك, هوش مصنوعی)

_ راه اندازی اولین آسیاب آبی تولید برق (ژنراتور) در كشور

_ ایجاد اولین كارگاه های تجربی در علوم كاربردی در ایران

_ ایجاد اولین آزمایشگاه علوم پایه در كشور

زندگی نامه شهید مصطفی چمران

بِسْمِ‏الله الرََّّحْمنِ الرََّّحيمِ

من‏المؤمنين‏رجال‏صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي‏نحبه و منهم من ينتظر و مابدلوا تبديلا.

«قرآن كريم- الاحزاب آيه23»

سخن گفتن از شهيدي با ابعاد گوناگون، ‌از اسوه‏اي كه جمع اضداد بود، از آهن و اشك، ‌از شير بيشة نبرد و عارف شب‏هاي قيرگون، از پدر يتيمان و دشمن سرسخت كافران بسيار سخت بلكه محال است.

سخن گفتن از شهيد دكتر مصطفي چمران، اين مرد عمل و نه مرد سخن، اين نمونه كامل هجرت، جهاد و شهادت، اين شاگرد مكتب علي(ع)، اين مالك‏اشتر جنوب لبنان و حمزة كربلاي خوزستان سخت و دشوار است. چرا كه حتي نمي‏توان يكي از ابعاد وجودي او را آنگونه كه هست، توصيف كرد و نبايست انتظار داشت كه بتوانيم تصوير كاملي در اين مختصر از او ترسيم نمايئم، كه مردان و رهروان راه علي(ع) و حسين(ع) را با اين كلمات مادي و معيارهاي خاكي نمي‏شود توصيف نمود و سنجيد.

اين مروري است گذرا و سريع، بر حيات كوتاه اما پرحادثه و سراسر تلاش، ايثار، عشق و فداكاري شهيد دكتر مصطفي چمران.

تـولد:

دكتر مصطفي چمران در سال 1311 در تهران، خيابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولك متولد شد.

تحصيـلات:

وي تحصيلات خود را در مدرسه انتصاريه، نزديك پامنار، آغاز كرد و در دارالفنون و البرز دوران متوسطه را گذراند؛ در دانشكده فني دانشگاه تهران ادامه تحصيل داد و در سال 1336 در رشتة الكترومكانيك فارغ‏التحصيل شد و يك‏سال به تدريس در دانشكدة‌ فني پرداخت.

وي در همة دوران تحصيل شاگرد اول بود. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصيلي شاگردان ممتاز به امريكا اعزام شد و پس از تحقيقات‏علمي در جمع معروف‏ترين دانشمندان جهان در دانشگاه كاليفرنيا و معتبرترين دانشگاه امريكا –بركلي- با ممتازترين درجة علمي موفق به اخذ دكتراي الكترونيك و فيزيك پلاسما گرديد.


فعـاليت‏هاي اجتماعي:

از 15سالگي در درس تفسير قرآن مرحوم آيت‏الله طالقاني، در مسجد هدايت، و درس فلسفه و منطق استاد شهيد مرتضي مطهري و بعضي از اساتيد ديگر شركت مي‏كرد و از اولين اعضاء انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران بود. در مبارزات سياسي دوران دكتر مصدق از مجلس چهاردهم تا ملي شدن صنعت‏نفت شركت داشت و از عناصر پرتلاش در پاسداري از نهضت‏ملي ايران در كشمكش‏هاي مرگ و حيات اين دوره بود. بعد از كودتاي ننگين 28 مرداد و سقوط حكومت دكتر مصدق،‌ به نهضت مقاومت ملي ايران پيوست و سخت‏ترين مبارزه‏ها و مسئوليت‏هاي او عليه استبداد و استعمار شروع شد و تا زمان مهاجرت از ايران، بدون خستگي و با همه قدرت خود، عليه نظام طاغوتي شاه جنگيد و خطرناك‏ترين مأموريت‏ها را در سخت‏‏ترين شرايط با پيروزي به انجام رسانيد.

در امريكا، با همكاري بعضي از دوستانش، براي اولين‏بار انجمن اسلامي دانشجويان امريكا را پايه‏ريزي كرد و از مؤسسين انجمن دانشجويان ايراني در كاليفرنيا و از فعالين انجمن دانشجويان ايراني در امريكا به شمار مي‏رفت كه به دليل اين فعاليت‏ها، بورس تحصيلي شاگرد ممتازي وي از سوي رژيم شاه قطع مي‏شود. پس از قيام خونين 15 خرداد سال 1342 و سركوب ظاهري مبارزات مردم مسلمان به رهبري امام‏خميني(ره) دست به اقدامي جسورانه و سرنوشت‏ساز مي‏زند و همه پل‏ها را پشت‏سر خود خراب مي‏كند و به همراه بعضي از دوستان مؤمن و هم‏فكر، رهسپار مصر مي‏شود و مدت دو سال، در زمان عبدالناصر،‌ سخت‏ترين دوره‏هاي چريكي و جنگ‏هاي پارتيزاني را مي‏آموزد و به عنوان بهترين شاگرد اين دوره شناخته مي‏شود و فوراً مسئوليت تعليم چريكي مبارزان ايراني به عهدة او گذارده مي‏شود.

به علت برخورداري از بينش عميق مذهبي، از ملي‏گرايي وراي اسلام گريزان بود و وقتي در مصر مشاهده كرد كه جريان ناسيوناليسم عربي باعث تفرقة مسلمين مي‏شود، به جمال عبدالناصر اعتراض كرد و ناصر ضمن پذيرش اين اعتراض گفت كه جريان ناسيوناليسم عربي آنقدر قوي است كه نمي‏توان به راحتي با آن مقابله كرد و با تأسف تأكيد مي‏كند كه مات هنوز نمي‏دانيم كه بيشتر اين تحريكات از ناحية دشمن و براي ايجاد تفرقه در بين مسلمانان است. به دنبال آن، به چمران و يارانش اجازه مي‏دهد كه در مصر نظرات خود را بيان كنند.

در لبنـان:

بعد از وفات عبدالناصر، ايجاد پايگاه چريكي مستقل، براي تعليم مبارزان ايراني، ضرورت پيدا مي‏كند و لذا دكتر چمران رهسپار لبنان مي‏شود تا چنين پايگاهي را تأسيس كند.

او به كمك امام موسي‏صدر، رهبر شيعيان لبنان، حركت محرومين و سپس جناح نظامي آن، سازمان «امل» را براساس اصول و مباني اسلامي پي‏ريزي نموده كه در ميان توطئه‏ها و دشمني‏هاي چپ و راست، با تكيه بر ايمان به خدا و با اسلحة شهادت، خط راستين اسلام انقلابي را پياده مي‏كند و علي‏گونه در معركه‏هاي مرگ و حيات به آغوش گرداب خطر فرو مي‏رود و در طوفان‏هاي سهمناك سرنوشت، حسين‏وار به استقبال شهادت مي‏تازد و پرچم خونين تشيع را در برابر جبارترين ستم‏گران روزگار، صهيونيزم اشغال‏گر و هم‏دستان خونخوار آنها، راست‏گرايان «فالانژ»، به اهتزاز درمي‏آورد و از قلب بيروت سوخته و خراب تا قله‏هاي بلند كوه‏هاي جبل‏عامل و در مرزهاي فلسطين اشغال شده از خود قهرماني‏ها به يادگار گذاشته؛ در قلب محرومين و مستضعفين شيعه جاي گرفته و شرح اين مبارزات افتخارآميز با قلمي سرخ و به شهادت خون پاك شهداي لبنان، بر كف خيابان‏هاي داغ و بر دامنة كوه‏هاي مرزي اسرائيل براي ابد ثبت گرديده است.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران:

دكتر چمران با پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي ايران، بعد از 23 سال هجرت، به وطن باز مي‏گردد. همه تجربيات انقلابي و علمي خود را در خدمت انقلاب مي‏گذارد؛ خاموش و آرام ولي فعالانه و قاطعانه به سازندگي مي‏پردازد و همة تلاش خود را صرف تربيت اولين گروه‏هاي پاسداران انقلاب در سعدآباد مي‏كند. سپس در شغل معاونت نخست‏وزير در امور انقلاب شب و روز خود را به خطر مي‏اندازد تا سريع‏تر و قاطعانه‏تر مسئله كردستان را فيصله دهد تا اينكه بالاخره در قضية فراموش ناشدني «پاوه» قدرت ايمان و ارادة آهينن و شجاعت و فداكاري او بر همگان ثابت مي‏گردد.

در كردستـان:

در آن شب مخوف پاوه، همة اميدها قطع شده بود و فقط چند پاسدار مجروح، خسته و دل‏شكسته در ميان هزاران دشمن مسلح به محاصره افتاده بودند. اكثريت پاسداران قتل‏عام شده بودند و همة شهر و تمام پستي و بلندي‏ها به دست دشمن افتاده بود و موج نيروهاي خونخوار دشمن لحظه به ‏لحظه نزديك‏تر مي‏شد. باران گلوله مي‏باريد و مي‏رفت تا آخرين نقطه مقاومت نيز در خون پاسداران غرق گردد. ولي دكتر چمران با شهامت و شجاعت و ايثارگري فراوان توانست اين شب هولناك را با پيروزي به صبح اميد متصل كند و جان پاسداران باقي‏مانده را نجات دهد و شهر مصيبت‏زده را از سقوط حتمي برهاند.

آنگاه فرمان انقلابي امام‏خميني(ره) صادر شد. فرماندهي كل قوا را به دست گرفت و به ارتش فرمان داد تا در 24 ساعت خود را به پاوه برساند و فرماندهي منطقه نيز به عهدة دكتر چمران واگذار شد.

رزمندگان از جان گذشته انقلاب، اعم از سرباز و پاسدار به حركت درآمدند و همة تجارب انقلابي، ايمان، فداكاري، شجاعت،‌قدرت رهبري و برنامه‏ريزي دكتر چمران در اختيار نيروهاي انقلاب قرار گرفت و عالي‏ترين مظاهر انقلابي و شكوهمندترين قهرماني‏ها به وقوع پيوست و در عرض 15 روز شهرها و راه‏ها و مواضع استراتژيك كردستان به تصرف نيروهاي انقلاب اسلامي درآمد و كردستان از خطر حتمي نجات يافت و مردم مسلمان كرد با شادي و شعف به استقبال اين پيروزي رفتند.

وزارت دفـاع:

دكتر چمران بعد از اين پيروزي بي‏نظير به تهران احضار شد و از طرف رهبر عاليقدر انقلاب، امام‏خميني(ره)، به وزارت دفاع منصوب گرديد.

در پست جديد، براي تغيير و تحول ارتش از يك نظام طاغوتي، به يك سلسله برنامه‏هاي وسيع بنيادي دست زد كه پاك‏سازي ارتش و پياده كردن برنامه‏هاي اصلاحي از اين قبيل است تا به ياري خدا و پشتيباني ملت، ارتشي به وجود آيد كه پاسدار انقلاب و امنيت  استقلال كشور باشد و رسالت مقدس اسلامي ما را به سرمنزل مقصود برساند.

مجلـس:

دكتر مصطفي چمران در اولين دور انتخابات مجلس شوراي اسلامي، از سوي مردم تهران به نمايندگي انتخاب شد و تصميم داشت در تدوين قوانين و نظام جديد انقلابي، بخصوص در ارتش،‌ حداكثر سعي و تلاش خود را بكند تا ساختار گذشتة ‌ارتش به نظامي انقلابي و شايسته ارتش اسلامي تبديل شود. در يكي از نيايش‏هاي خود بعد از انتخاب نمايندگي مردم در مجلس شوراي اسلامي، اينسان خدا را شكر مي‏گويد: «خدايا، مردم آنقدر به من  محبت كرده‏اند و آنچنان مرا از باران لطف و محبت خود سرشار كرده‏اند كه به راستي خجلم و آنقدر خود را كوچك مي‏بينم كه نمي‏توانم از عهده آن به درآيم. خدايا، تو به من فرصت ده، توانايي ده تا بتوانم از عهده برآيم و شايستة اين همه مهر و محبت باشم.»

وي سپس به نمايندگي رهبر كبير انقلاب اسلامي در شورايعالي دفاع منصوب شد و مأموريت يافت تا بطور مرتب گزارش كار ارتش را ارائه كند.

در خوزستـان:

گروهي از رزمندگان داوطلب، به گِرد او جمع شدند و او با تربيت و سازماندهي آنان، ستاد جنگ‏هاي نامنظم را در اهواز تشكيل داد. اين گروه كم‏كم قوت گرفت و منسجم شد و خدمات زيادي انجام داد. تنها كساني كه از نزديك شاهد ماجراهاي تلخ و شيرين،‌ پيروزي‏ها و شكست‏ها، شهامت‏ها و شهادت‏ها و ايثارگري‏هاي آنان بودند، به گوشه‏اي از اين خدمات كه دكترچمران شخصاً مايل به تبليغ و بازگويي آنها نبود، آگاهي دارند.

ايجاد واحد مهندسي فعال براي ستاد جنگ‏هاي نامنظم يكي از اين برنامه‏ها بود كه به كمك آن، جاده‏هاي نظامي به سرعت در نقاط مختلف ساخته شد و با نصب پمپ‏هاي آب در كنار رود كارون و احداث يك كانال به طول حدود بيست كيلومتر و عرض يك متر در مدتي حدود يك‏ماه، آب كارون را به طرف تانك‏هاي دشمن روانه ساخت، به طوري كه آنها مجبور شدند چند كيلومتر عقب‏نشيني كنند و سدي عظيم مقابل خود بسازند و با اين عمل فكر تسخير اهواز را براي هميشه از سر به دور دارند.

يكي از كارهاي مهم و اساسي او از همان روزهاي اول، ايجاد هماهنگي بين ارتش، سپاه و نيروهاي داوطلب مردمي بود كه در منطقه حضور داشتند. بازده اين حركت و شيوة جنگ مردمي و هماهنگي كامل بين نيروهاي موجود، تاكتيك تقريباً جديد جنگي بود؛ چيزي كه ابرقدرت‏ها قبلاً فكر آن را نكرده بودند. متأسفانه اين هماهنگي در خرمشهر بوجود نيامد و نيروهاي مردمي تنها ماندند. او تصميم داشت به خرمشهر نيز برود، ولي به علت عدم وجود فرماندهي مشخص در آنجا و خطر سقوط جدي اهواز، موفق نشد ولي چندين‏بار نيروهايي بين دويست تا يك‏هزار نفر را سازماندهي كرده و به خرمشهر فرستاد و آنان به كمك ديگر برادران مقاوم خود توانستند در جنگي نابرابر مقابل حملات پياپي دشمن تا مدت‏ها مقاومت كنند.

محرم ماه شهادت و پيروزي سوسنگرد:

پس از يأس دشمن از تسخير اهواز، صدام سخت به فتح سوسنگرد دل‏بسته بود تا روياي قادسيه را تكميل كند و براي دومين‏بار به آن شهر مظلوم حمله كرد و سه روز تانك‏هاي او شهر را در محاصره گرفتند و روز سوم تعدادي از آنان توانستند به داخل شهر راه يابند.

دكتر چمران كه از محاصره تعدادي از ياران و رزمندگان شجاع خود در آن شهر سخت برآشفته بود، ‌با فشار و تلاش فراوان خود و آيت‏الله خامنه‏اي، ارتش را آماده ساخت كه براي اولين‏بار دست به يك حمله خطرناك و حماسه‏‏آفرين نابرابر بزند و خود نيز نيروهاي مردمي و سپاه پاسداران را در كنار ارتش سازماندهي كرد و با نظمي نو و شيوه‏اي جديد از جانب جادة اهواز- سوسنگرد  به دشمن يورش بردند. شهيدچمران پيشاپيش يارانش، به شوق كمك و ديدار برادران محاصره شده در سوسنگرد، به سوي اين شهر مي‏شتافت كه در محاصرة تانك‏هاي دشمن قرار گرفت. او ساير رزمندگان را به سوي ديگري فرستاد تا نجات يابند و خود را به حلقة‌ محاصرة دشمن انداخت؛ چون آنجا خطر بيشتر بود و او هميشه به دامان خطر فرو مي‏رفت. در اين هنگام بود كه نبرد سختي درگرفت؛ نيروهاي كماندوي دشمن از پشت تانك‏ها به او حمله كردند و او همچون شيري در ميدان، در مصاف با دشمن متجاوز از نقطه‏اي به نقطه‏اي ديگر و از سنگري به سنگري ديگر مي‏رفت. كماندوهاي دشمن او را زير رگبار گلولة خود گرفته بودند، تانك‏ها به سوي او تيراندازي مي‏كردند و او شجاعانه بدون هراس از انبوه دشمن و آتش شديد آنها سريع، چابك، برافروخته و شادان از شوق شهادت در ركاب حسين(ع) و در راه حسين(ع). در روز قبل از تاسوعا، به آتش آنها پاسخ گفته و هر لحظه سنگر خود را تغيير مي‏داد. در همين اثناء، هم‏رزم باوفايش به شهادت رسيد و او يك‏تنه به نبرد حسين‏گونه خود ادامه مي‏داد و به سوي دشمن حمله مي‏برد. هرچه تنور جنگ گرم‏تر كي‏شد و آتش حمله بيشتر زبانه مي‏كشيد، چهرة ملكوتي او، اين مرد راستين خدا و سرباز حسين(ع)، گلگون‏تر وشوق به شهادتش افزون‏تر مي‏شد تا آنكه در حين «رقص چنين ميانه ميدان» از دو قسمت پاي چپ زخمي شد. خون گرم او با خاك كربلاي خوزستان درهم آميخت و نقشي زيبا از شجاعت و عشق به شهادت و تلاش خالصانه در راه خدا آفريد و هنوز هم گرمي قطرات خون او گرمي‏بخش رزمندگان باوفاي اسلام و سرخي خونش الهام‏بخش پيروزي نهايي و بزرگ آنان است.

با پاي زخمي بر يك كاميون عراقي حمله برد. سربازان صدام از يورش اين شير ميدان گريخته و او به كمك جوان چابك ديگري كه خود را به مهلكه رسانده بود، به داخل كاميون نشست و با لباني متبسم، ديگران را نويد پيروزي مي‏داد.

خبر زخمي شدن سردار پرافتخار اسلام، در نزديكي دروازة سوسنگرد، شور و هيجاني آميخته با خشم و اراده و شجاعت در ياران او و ساير رزمندگان افكند كه بي‏محابا به پيش تاختند و شهر قهرمان و مظلوم سوسنگرد و جان چند صد تن رزمندة مؤمن را از چنگال صداميان نجات بخشيدند. دكتر چمران با همان كاميوني كه خود را به بيمارستاني در اهواز رسانيد و بستري شد، اما بيش از يك شب در بيمارستان نماند و بعد از آن به مقر ستاد جنگ‏هاي نامنظم و دوباره با پاي زخمي و دردمند به ارشاد ياران وفادار خود پرداخت. جالب اينجا بود كه در همان شبي كه در بيمارستان بستري بود، جلسة مشورتي فرماندهان نظامي (تيمسار شهيدفلاحي، فرماندة لشگر 92، شهيد كلاهدوز، مسئولين سپاه و سرهنگ محمد سليمي كه رئيس ستاد او بود)، استاندار خوزستان و نمايندة امام در سپاه پاسداران (شهيدمحلاتي) در كنار تخت او در بيمارستان تشكيل شد و درهمان حال و همان شب، پيشنهاد حمله به ارتفاعات الله‏كبر را مطرح كرد.

آغاز حركت مجدد:

به رغم اصرار و پيشنهاد مسئولين و دوستانش، حاضر به ترك اهواز و ستاد جنگ‏هاي نامنظم و حركت به تهران براي معالجه نشد و تمام مدت را در همان ستاد گذراند، در حالي كه در كنار بسترش و در مقابلش نقشه‏هاي نظامي منطقه، مقدار پيشروي دشمن و حركت نيروهاي خودي نصب شده بود و او كه قدرت و ياراي به جبهه رفتن نداشت، دائماً به آنها مي‏نگريست و مرتب طرح‏هاي جالب و پيشنهادات سازنده در زمينه‏هاي مختلف نظامي، مهندسي و حتي فرهنگي ارائه مي‏داد. كم‏كم زخم‏هاي پاي او التيام مي‏يافت و او ديگر نمي‏توانست سكون را تحمل  كند و با چوب زيربغل به پا خاست و بازهم آمادة رفتن به جبهه شد.

به دنبال نبرد بيست و هشتم صفر (پانزدهم دي‏ماه 59) كه منجر به شكست قسمتي از نيروهاي ماشد و فاجعة هويزه به بار آمد، ديگر تاب نشستن نياورد، تعدادي از رزمندگان شجاع و جان بر كف را از جبهه فرسيه انتخاب كرد و با چند هليكوپتر كه خود فرماندهي آنها را بر عهده داشت، با همان چوب زيربغل دست به عملي بي‏سابقه و انتحاري زد. او در حالي كه از درد جنگ به خود مي‏پيچيد و از ناراحتي مي‏خروشيد، آمادة حمله به نيروهاي پشت جبهه و تداركاتي دشمن در جاده جفير به طلايه شد كه به خاطر آتش شديد دشمن، هليكوپترها نتوانستند از سد آتش آنها از منطقه هويزه بگذرند و حملة هوايي دشمن هليكوپترها را مجبور به بازگشت ساخت كه وي از اين بازگشت سخت ناراحت و عصباني بود.

ديدار امام امت:

بالاخره در اسفند ماه 59 چوب زيربغل را نيز كنار گذاشت و با كمي ناراحتي راه مي‏رفت و همراه با هم‏رزمانش از يكايك جبهه‏هاي نبرد در اهواز ديدن كرد.

پس از زخمي شدن، ‌اولين‏بار، براي ديدار با امام امت و عرض گزارش عازم تهران شد. به حضور امام رسيد و حوادثي را كه اتفاق افتاده بود و شرح مختصر عمليات و پيشنهادات خود را ارائه داد. امام امت(ره) پدرانه و با ملاطفت خاصي به سخنانش گوش مي‏داد، او و همة رزمندگان را دعا مي‏كرد و رهنمودهاي لازم را ارائه مي‏داد.

دكتر چمران از سكون و عدم تحركي كه در جبهه‏ها وجود داشت دائماً رنج مي‏برد و تلاش مي‏كرد كه با ارائه پيشنهادات و برنامه‏هاي ابتكاري حركتي بوجود آورد و اغلب اين حركت‏ها را توسط رزمندگان شجاع و جان‏بركف ستاد نيز عملي مي‏ساخت. او اصرار داشت كه هرچه زودتر به تپه‏هاي الله‏اكبر و سپس به بستان حمله شود و خود را به تنگ چزابه كه نزديكي مرز است، رسانده تا ارتباط شمالي و جنوبي نيروهاي عراقي و مرز پيوسته آنان قطع شود. بالاخره در سي‏ويكم ارديبهشت ماه سال شصت، با يك حملة‌ هماهنگ و برق‏آسا، ارتفاعات الله‏اكبر فتح شد كه پس از پيروزي سوسنگرد بزرگترين پيروزي تا آن زمان بود. شهيد چمران به همراه رزمندگان شجاع اسلام در زمرة اولين كساني بود كه پاي به ارتفاعات الله‏اكبر گذاشت؛ درحالي كه دشمن زبون هنوز در نقاطي مقاومت مي‏كرد. او و فرماندة شجاعش ايرج رستمي، دو روز بعد، با تعدادي از جان بركفان و ياران خود توانستند با فداكاري و قدرت تمام تپه‏هاي شحيطيه (شاهسوند) را به تصرف درآوردند، درحالي كه ديگران در هاله‏اي از ناباوري به اين اقدام جسورانه مي‏نگريستند.

پس از پيروزي ارتفاعات الله‏اكبر، اصرار داشت نيروهاي ما هرچه زودتر، قبل از اينكه دشمن بتواند استحكاماتي براي خود ايجاد كند، به سوي بستان سرازير شوند كه اين كار عملي نشد و شهيدچمران خود طرح تسخير دهلاويه را با ايثار و گذشت و فداكاري جان بر كف ستاد جنگ‏هاي نامنظم و به فرماندهي ايرج رستمي عملي ساخت.

فتح دهلاويه، در نوع خود عملي جسورانه و خطرناك و غرورآفرين بود. نيروهاي مؤمن ستاد پلي بر روي رودخانة كرخه زدند، پلي ابتكاري و چريكي كه خود ساخته بودند. از رودخانه عبور كردند و به قلب دشمن تاختند و دهلاويه را به ياري خداي برگ فتح كردند. اين اولين پيروزي پس از عزل بني‏صدر از فرماندهي كل قوا بود كه به عنوان طليعة پيروزي‏هاي ديگر به حساب آمد.

در سي‏ام خردادماه سال شصت، يعني يك‏ماه پس از پيروزي ارتفاعات الله‏اكبر، در جلسة فوق‏العاده شورايعالي دفاع در اهواز با حضور مرحوم آيت‏الله اشراقي شركت و از عدم تحرك وسكون نيروها انتقاد كرد و پيشنهادات نظامي خود، از جمله حمله به بستان را ارائه داد.

اين آخرين جلسة شورايعالي دفاع بود كه شهيدچمران در آن شركت داشت و فرداي آن روز، روز غم‏انگيز و بسيار سخت و هولناكي بود.

به سوي قربانگاه:

در سحرگاه سي‏ويكم خردادماه شصت، ايرج رستمي فرمانده منطقه دهلاويه به شهادت رسيد و شهيد دكترچمران به شدت از اين حادثه افسرده و ناراحت بود. غمي مرموز همه رزمندگان ستاد، بخصوص رزمندگان و دوستان رستمي را فرا گرفته بود. دسته‏اي از دوستان صميمي او مي‏گريستند و گروهي ديگر مبهوت فقط به هم مي‏نگريستند. از در و ديوار، ‌از جبهه و شهر، بوي مرگ و نسيم شهادت مي‏وزيد و گويي همه در سكوتي مرگبار منتظر حادثه‏اي بزرگ و زلزله‏اي وحشتناك بودند. شهيدچمران، يكي ديگر از فرماندهانش را احضار كرد و خود او را به جبهه برد تا در دهلاويه به جاي رستمي معرفي كند و در لحظة حركت وي، يكي از رزمندگان با سادگي و زيبايي گفت: «همانند روز عاشورا كه يكايك ياران حسين(ع) به شهادت رسيدند، عباس علمدار او (رستمي) هم به شهادت رسيد و اينك خود او همانند ظهر عاشوراي حسين(ع) آمادة حركت به جبهه است.»

همة‌ اطرافيانش هنگام خروج از ستاد با او وداع مي‏كردند و با نگاه‏هاي اندوه‏بار تا آنجا كه چشم مي‏ديد و گوش مي‎‏شنيد، او و همراهانش را دنبال مي‏كردند و غمي مرموز و تلخ بر دلشان سنگيني مي‏كرد.

دكتر چمران، شب قبل در آخرين جلسة مشورتي ستاد، يارانش را با وصاياي بي‏سابقه‏اي نصيحت كرده بود و خدا مي‏داند كه در پس چهرة ساكت و آرام ملكوتي او چه غوغا و چه شور و هيجاني از شوق رهايي، رستن از غم و رنج‏ها، شنيدن دروغ و تهمت‏ها و دم‏برنياوردن‏ها و از شوق شهادت برپا بود. چه بسيار ياران باوفاي او به شهادت رسديه بودند و اينك او خود به قربانگاه مي‏رفت. سال‏ها ياران و تربيت‏شدگان عزيزش در مقابل چشمانش و در كنارش شهيد شدند و او آنها را بر دوش گرفت و خود در اشتياق شهادت سوخت، ولي خداي بزرگ او را در اين آزمايش‏هاي سخت محك مي‏زد و مي‏آزمود، او را هر چه بيشتر مي‏گداخت و روحش را صيقل مي‏داد تا قرباني عاليتري از خاكيان را به ملائك معرفي نمايد و بگويد: اني اعلم مالاتعلمون. «من چيزهايي مي‏دانم كه شما نمي‏دانيد.»

به طرف سوسنگرد به راه افتاد و در بين راه مرحوم آيت‏الله اشراقي و شهيد تيمسار فلاحي را ملاقات كرد. براي آخرين‏بار يكديگر را بوسيدند و بازهم به حركت ادامه داد تا به قربانگاه رسيد. همة رزمندگان را در كانالي پشت دهلاويه جمع كرد، شهادت فرمانده‏شان، ايرج رستمي را به آنها تبريك و تسليت گفت و با صدايي محزون و گرفته از غم فقدان رستمي، ولي نگاهي عميق و پرنور و چهره‏اي نوراني و دلي والامال از عشق به شهادت و شوق ديدار پروردگار، گفت: «خدا رستمي را دوست داشت و برد و اگر ما را هم دوست داشته باشد، مي‏برد.»

خداوند ثابت كرد كه او را دوست مي‏دارد و چه زود او را به سوي خود فراخواند.

شهـادت:

سخنش تمام شد، با همة رزمندگان خداحافظي و ديده‏بوسي كرد، به همة سنگرها سركشي نمود و در خط مقدم، در نزديك‏ترين نقطه به دشمن، پشت خاكريزي ايستاد و به رزمندگان تأكيد كرد كه از اين نقطه كه او هست، ديگر كسي جلوتر نرود، چون دشمن به خوبي با چشم غيرمسلح ديده مي‏شد و مطمئناً دشمن هم آنها را ديده بود. آتش خمپاره كه از اولين ساعات بامداد شروع شده بود و علاوه بر رستمي قرباني‏هاي ديگري نيز گرفته بود، باريدن گرفت و دكتر چمران دستور داد رزمندگان به سرعت از كنارش متفرق شوند واز هم فاصله بگيرند. يارانش از او فاصله گرفتند و هر يك در گودالي مات و مبهوت در انتظار حادثه‏اي جانكاه بودند كه خمپاره‏ها در اطراف او به زمين خورد و با اصابت يكي از خمپاره‏هاي صداميان، يكي از نمونه‏هاي كامل انساني كه ماية‌ مباهات خداوند است، يكي از شاگردان متواضع علي(ع) و حسين(ع)، يكي از عارفان سالك راه حق و حقيقت و يكي از ارزشمندترين انسان‏هاي علي‏گونه و يكي از ياران باوفاي امام‏خميني(ره) از ديار ما رخت بربست و به ملكوت اعلي پيوست.

تركش خمپارة دشمن به پشت سر دكتر چمران اصابت كرد و تركش‏هاي ديگر صورت و سينة دو يارش را كه در كنارش ايستاده بودند، شكافت و فرياد و شيون رزمندگان و دوستان و برادران باوفايش به آسمان برخاست. او را به سرعت به آمبولانس رساندند. خون از سرش جاري بود و چهرة ملكوتي و متبسم و در عين‏حال متين و محكم و موقر آغشته به خاك و خونش، با آنكه عميقاً سخن‏ها داشت، ولي ظاهراً ديگر با كسي سخن نگفت و به كسي نگان نكرد. شايد در آن اوقات، همانطوري كه خود آرزو كرده بود، حسين(ع) بر بالينش بود و او از عشق ديدار حسين(ع) و رستن از اين دنياي پر از درد و پيوستن به روح، به زيبايي، به ملكوت اعلي و به ديار مصفاي شهيدان، فرصت نگاهي و سخني با ما خاكيان را نداشت.

در بيمارستان سوسنگرد كه بعداً به نام شهيد دكترچمران ناميده شد، كمك‏هاي اوليه انجام شد و آمبولانس به طرف اهواز شتافت، ولي افسوس كه فقط جسم بي‏جانش به اهواز رسيد و روح او سبكبال و با كفني خونين كه لباس رزم او بود، به ديار ملكوتيان و به نزد خداي خويش پرواز كرد و نداي پروردگار را لبيك گفت كه: «ارجعي الي ربك راضيه مرضيه»

از شهادت انسان‏ساز سردار پرافتخار اسلام، اين فرزند هجرت و جهاد و شهادت و اسوه حركت و مقاومت، نه تنها مردم اهواز و خوزستان بلكه امت مسلمان ايران و شيعيان محروم لبنان به پا خاستند و حتي ملل مستضعف و زاده دنيا غرق در حسرت و ماتم گرديدند.

امواج خروشان مردم حق‏شناس ما، خشمگين از اين جنايت صدام و اندوهبار و اشك‏آلود،‌ پيكر پاك او را در اهواز و تهران تشييع كردند كه «انالله و انّااليه راجعون.»

بلي، اين‏چنين زندگي سراسر تلاش و مبارزة خالصانه و عارفانه در راه خداي او آغاز گشت و اين‏چنين در كربلاي خوزستان در جهاد و نبرد روياروي عليه باطل، حسين‏گونه به خاك شهادت افتاد و به ملكوت اعلي عروج كرد و به آرزوي ديرين خود كه قرباني شدن عاشقانه در راه خدا بود، نايل گشت. خدايش رحمت كند و او را با حسين(ع) و شهداي كربلا محشور گرداند.

والسلام علي من‏اتبع‏الهدي

 

زندگی نامه شهید ابراهیم هادی

زندگینامه شهید ابراهیم هادی

 

زندگینامه شهید ابراهیم هادی

ابراهیم دراول اردیبهشت سال 36 در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان دیده به هستی گشود. او چهارمین فرزند خانواده بشمار می رفت. با این حال پدرش مشهدی محمد حسین به او علاقه خاصی داشت.

 

 

 

 


او نیزمنزلت پدر خویش رابدرستی شناخته بود. پدری که باشغل بقالی توانسته بود فرزندانش را به بهترین نحو تربیت نماید.

ابراهیم نوجوان بود که طعم تلخ یتیمی را چشید. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ زندگی را پیش برد.

دوران دبستان را به مدرسه طالقانی رفت ودبیرستان را نیز در مدارس ابوریحان وکریم خان. سال 55 توانست به دریافت دیپلم ادبی نائل شود. از همان سال های پایانی دبیرستان مطالعات غیر درسی را نیز شروع کرد.

حضوردرهیئت جوانان وحدت اسلامی وهمراهی وشاگردی استادی نظیر علامه محمد تقی جعفری بسیاردر رشد شخصیتی ابراهیم موثر بود. در دوران پیروزی انقلاب شجاعت های بسیاری از خود نشان داد.

او همزمان با تحصیل علم به کار در بازار تهران مشغول بود. پس از انقلاب در سازمان تربیت بدنی و بعد از آن به آموزش پرورش منتقل شد. ابراهیم همچون معلمی فداکار به تربیت فرزندان این مرز وبوم مشغول شد.

اهل ورزش بود. با ورزش پهلوانی یعنی ورزش باستانی شروع کرد. در والیبال وکشتی بی نظیر بود. هرگز در هیچ میدانی پا پس نکشید ومردانه می ایستاد.

مردانگی اورا می توان در ارتفاعات سر به فلک کشیده بازی درازو گیلان غرب تا دشت های سوزان جنوب مشاهده کرد. حماسه های او در این مناطق هنوز در اذهان یاران قدیمی جنگ تداعی می کند.

 

 

 

 


دروالفجر مقدماتی پنج روز به همراه بچه های گردان کمیل وحنظله در کانالهای فکه مقاومت کردند اما تسلیم نشدند.

سرانجام در 22 بهمن سال 61 بعد از فرستادن بچه های باقی مانده به عقب، تنهای تنها با خدا همراه شد. دیگر کسی او راندید.

او همیشه از خدا می خواست گمنام بماند. چرا که گمنامی صفت یاران خداست. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. ابراهیم سالهاست که گمنام وغریب در فکه مانده تا خورشیدی باشد برای راهیان نور.

زندگی نامه سعدی


 

سعدی در شیراز مرکز فارس در حوالی سال  ۵۶۳ دیده به جهان گشود و نام او رامصلح الدین یا به قولی مشرف الدین عبد الله گذاشتند

در آن زمان در شیراز اتابکان فرمان میراندند . به مرور که قدرت سلجوقیان کاهش یافت سلسله های محلی به وجود میامدند و نیرو میگرفتند اتابکان نه تنها در شیراز بلکه در دمشق ، موصل  ، بین النهرین  ، حلب و آذربایجان  دستی داشتند  این حکومت های کوچک که اهمیت آنها از یک شهرستان تا یک سلطان نشین تغییر میکرد نسبت به یک پادشاه ابراز اطاعت میکردند ولی در عمل مستقل بودند

هنگام تولد سعدی حکمران شیراز اتابک مظفر الدین تکله سومین پادشاه از اتابکان فارس بود از ده سال پیش تکله در مقابل اتبکان عراق بدشواری مقاومت میکرد و همچنین مورد دستبرد و غارت اتابکان آذربایجان نیز  قرار میگرفت

شاعر پر آوازه در میان همه این بی نظمی ها در شهر شیراز  رشد میکرد پدر سعدی ، عبدالله در خدمت سعد بن زنگی بود که احتمال دارد شاعر  شیرین سخن شیراز نیز به عنوان حق شناسی تخلص سعدی را برای خود انتخاب کرده باید

یکی از مشخصات نبوغ سعدی در این است که از کوچکترین حادثه زندگی خود  درسی اخلاقی میدهد در چندین جای کلیات کودکی او مطرح است و چنین مینماید که وی از دوران طفولیت خود خاطره ای دلنشین و در عین حال حزن انگیز دارد چگونگی سالهای خردسالیش در بوستان آمده که از ۱آنجا میتوان فهمید پدرش از کارکنان ساده دیوان اما در رفاه بوده

ز عهد پدر یاد دارم همی                      که باران رحمت بر او هر دمی

که طفلیم لوح و دفتر خرید                            ز بهر یکی خاتم زر خرید

بدر کرد ناگه یکی مشتری                      به خرمایی و از دستم انگشتری

بعد از مرگ پدر سعدی در شیراز تنها ماند در سایه توجه اتابک سعدی که در از همان دورانبر اثر هوش و ذکاوت بالای خود نزد همه انگشت نما بود رهسپار بغداد گشت و وارد مدرسه نظام شد و از سال ۵۷۴ تا ۶۰۴ یعنی تا سال فوت اتابک سعد بن زنگی و بر تخت نشستن فرزندش ابوبکردر بغداد ماند

هنگامی که سعدی برای تحصیل به نظامیه رفت ، مدرسه از گذشته ای پر اتخار بر خوردار بود . تا زمان سعدی متعدد نظامیه کتبی در مورد الهیات ، فقه ، تفسیر قرآن تالیف کرده بودند که نشان دهنده بزرگی و اعتبار مدرسه در آن زمان میباشد

سالهای مسافرت

سعدی در کلیات از سفر به  آسیای مرکزی ، هندوستان ، شام ، مصر ، عربستان ، حبشه و مغرب  بدون کمترین سرنخی برای ترتیب این سفرها معلوم شود نام برده است

میتوان چنین تصور کرد که سعدی سفرهای خود را با عزیمت مجدد به سمت مشرق آغاز کرد .  اگر سعدی از شیراز عزیمت میکرد می توانست یک راست  از راه کرمان و سیستان و خراسان به بلخ رسد . مسافر بلخ ناچار به جنوب شرقی عزیمت می کرد و از گردنه های کوه بابا میگذشت و به بامیان میرسید و از آنجا راهی هندوستان

در مورد سفر به هندوستان و مدت اقامت و مکان های بازید سعدی  در هند تناقص های زیادی وجود دارددر عین حال هنگام بازگشت از هند سعدی به همرا یک کشتی بازرگانی وارد جزیره کیش میشود – که در آن زمان مرکز اقتصادی ایران به شمار میرفته است – حال پایان سفر نیست چون شاعر به جای بازگشت به زادگاه خود شیراز به زیارت خانه خدا میرود در مسیر حرکت خود به سوی شهر مقدس مکه در صهعا توقف میکند وی در این شهر یکبار دیگر ازواج میکند که حاصل آن یک فرزند کوچک هست که رشته ایس که او را به آن سرزمین پیوند داده است . ناگهان این کودک در گذشت درد و غضه پدر همان بود که معمولا به پدران در چنین مصیبتی وارد میشود

به صنعا درم طفلی اندر گذشت                چه گویم کز آنم چه بر سر گذشت

در این باغ سروی نیامد بلند                         که باد اجل بیخ عمرش نکند

عجب نیست بر خاک اگر گل شکفت            که چندین گل اندام در خاک خفت

خانواده سعدی از هم میپاشد و او دیگر جز به ادامه سفر نمی اندیشد تا شاید از اندوهی که در این شهر محصور در میان کوهها خفه اش میکند رهایی یابد ، سعدی عازم مکه شده و بعد از انجام  مناسک حج ، عازم مصر میشود و بعد از چندی به دلیل شروع جنگ های صلیبی عازم تونس شد و بعد ار آرام شدن جنگ سعدی با کشتی به سمت شیراز راه افتاد که ابتدا در بیت المقدس توقفی کوتاه میکند  و از آنجا به سوی دمشق رهسپار می شود و در سایه امنیت شهر دمشق فرصت مطالعه و بحث با دانشمندان را نیز بدست آورد

حال موقع بازگشت رسیده ; سعدی رفته رفته خستگی و حسرت دیدار آسمان ایران را در دل خود احساس میکند

در اقصای عالم بگشتم بسی               بسر بردم ایام با هر کسی

تمتع ز هر گوشه ای یافتم              ز هر خرمی خوشه ای یافتم

چو پاکان شیراز خاکی نهاد          ندیدم که رحمت بر آن خاک باد

تولای مردان این پاک بوم           بر انگیختم خاطر از شام و روم

دریغ آمدم زان همه بوستان                  تهیدست رفن بر دوستان

دوران کهولت

سرانجام در حالی که قلب سعدی میتپید شیراز جلو چشمان او نمایان گشت و  در واقع موقع تقاعد سعدی از مسافرت فرا رسیده بود ، تقاعدی داوطلبانه و سرشار از سربلندی و مجاهدت

تا این زمان سعدی فقط اشعاری بصورت مجزا سروده بود ، در طی دو سال دو شاهکار شعر اخلاقی او یعنی بوستان در سال ۶۳۶ و گلستان در سال بعد آن ۶۳۷ خاتمه یافت که نام سعدی را جاودان کردند

سعدی با خاطری آسوده به آرامی به پایان عمر خود نزدیک میشد . از مرگ بانیان عظیم الشان اندیش ایرانی مانند خواجه نصیر الدین طوسی ، شمس تبریزی ، جلال الدین رومی دیری نمیگذشت و سعدی در میان شاعران موفق نسل جدید تنها به جا مانده بود

از طرف دیگر به مرور که سعدی سالخرده تر میشد آشکار بود که تاثیر سخن او رفته رفته نه تنها در شیراز بلکه در دیگر شهر های ایران نیز به شعر فارسی رنگ و بویی تازه می بخشید

تاریخ وفات سعدی موضوعی بسیار مبهم و بحث انگیزست زیرا شرح حال نویسان دو تاریخ وفات برای او ترسیم کردند یکی  ۱۷ آذر ۶۷۰ و دیگری  ( بزرگانی مانند جامی )  مهر ماه سال ۶۷۱ را تاریخ وفات این بزرگ مرد پارسی میدانند

سعدی در بحبوحه اشتهار از دنیا رفت و شهرتی پایدار از خود بجا نهاد ، وی از زندگی چیزی انتظار نداشت و تا میتوانست از زیاده طلبی پرهیز میکرد به این اکتفا مینمود که افتخاری برای شیراز زادگاه خود میراث بگذارد ، شیراز نیز نبوغ شاعر خود را درک کرده بود . سعدی در نزدیکی بقعه خود در حومه شهر به خاک سپرده شد دیری نپایید که مرقد او زیارتگاه عشاق زبان و ادب پارسی شد

اخلاق  سعدی

سعدی مانند لوکرس یا وینیی شاعر فیلسوف نیست . سعدی شاعری است که تعالیم اخلاقی میدهد ، تعلیم دهنه اخلاقی به معنی دقیق کلمه ، یعنی مصنفی است که رسوم و عادات و افعال و خلقیات معاصران خود را مورد مطالعه قرار میدهد

اما این اخلاق بیش از هر چیز حائز جنبه عملی است و در وهله اول باید همین جنبه عملی اخلاق سعدی را در نظر گرفت . سعدی پیش از آن انسان را بذاته مورد مطالعه قرار دهد به موضع گیری وی در برابر همنوعان مینگرد: خطاها و عیب ها را می بیند و به دور از هر نوع انتقاد نیشدار میکوشد در اشعار خو آداب و قوعاد بهتری را پیشنهاد دهد خود این موضوع را به کرات و آشکارا گوشزد میکند

اگر در سرای سعادت کس است                       ز گفتار سعدیش حرفی بس است

پند سعدی به گوش جان بشنو                             ره چنین است مرد باش و برو

سخن سودمند است اگر بشنوی                         به مردان رسی گر طریقت روی

اما سخنان سعدی مثال است و پند ،خواننده باید پند را در بین سطور حکایات جستجو کند .از این پندهای گوناگون یک فاسفه عملی حاصل میشود که بواقع اندک مبهم و دشوار یاب است ولی کامل

بر این اخلاق – که به آدم طرز رفتار در برابر همنوعان را تعلیم میدهد –  یک رشته نکات روان شناختی نیز افزوده میشود که سیمای انسان آرمانی سعدی را میسر میسازد و چون فرد بی ایمان به آفریدگار همیشه بشری ناقص است بنابر این سعدی بارها  مساله ارتباط بین انسان و خداوند رو طرح میکند

سبک شعری سعدی

شیوه اصلی ترکیب کلام سعدی چنین به نظر می آید : نخست یک حقیقت اخلاقی را بیان میکند سپس آن را با یک سلسله تمثیلها بنوعی مجسم میسازد

«

عدو را بکوچک نباید شمرد                         که کوه کلان دیدم از سنگ خرد

نبینی که چون باهم آیند مور                            ز شیران جنگی برارند شور

نه موری ، که مویی کزان کمتر است            چو پر شد ز زنجیر محکم ترست

»

گاهی نیز بر عکس ، تصویر حکایت از برای تجسم یک اندیشه به کار میرود حتی غالبا از یک داستان ساده یا خاطره ساده جوانی یک اندیشه عارفانه بدست می آید که اصلا انتظار نمیرفت

سعدی گاه نیز شیوه تضاد را در پیش میگیرد ومیداند که چگونه تاثیر جملات کوتاه و دقیق رابیشتر سازد « مثلا در گلستان چنین مینویسد : هرگز از دور زمان ننالیدم و روی از گردش آسمان در هم نکشیدم مگر وقتی که پایم برهنه ماند بود و استطاعت پاپوشی نداشتم  به جامع کوفه در آمدم  دلتنگ یکی را دیدم پا نداشت . سپاس نعمت حق بجا آوردم و بر بی کفشی صبر کردم»

شیوه دیگر سعدی این است که اندیشه را مطرح میکند  ودلائل  موافق و مخالف را باهم بیان میکند  « مثلا در پند نامه پس از ستایش کرم و سخاوت بلافاصله انتقاد از بخل شروع میشود »

یا اینکه موضوع را میان دو شخص مورد بحث قرار میدهد ودلائل موفق و مخالفرا مطرح میسازد « مثلا حکایت مناظره پدر و پسر درباره منافع و مضرات سفر »

اما در مورد اشخاص داستان ، سعدی با شیوه ای که رایحه قرون وسطی از آن به مشام میرسد نه تنها افراد بشر و زنده ها را بسخن در می اورد بلکه حیوانات و حتی اشیا را نیز به حرف زدن وا میدارد « مانند گفتگوی فرح انگیز طوطی و زاغ و مباحثه ایی میان رایت و پرده قصر در گلستان »

تمام لذت سبک سعدی از پیوند اندیشه ها با هم سر چشمه میگیرد و این لذت به اندازه ایی عالی است که حتی ترجمه نیز ان را از بین نمیبرد . این پیوند خشک و انتزاعی نیست بلکه یک اندیشه است که با تصویر تحقق یافته است  ، اندیشه و تصویر چنان با هم آمیخته است که خواننده از خود میپرسد آیا امکان دارد اندیشه ای بدون تصویری ملموس به مغز سعدی خطور کرده باشد در آثار سعدی قسمتهای بسیاری دیده میشود که در آنها تصویر و اندیشه در می آمیزد و حتی چنان با اندیشه آمیخته  میشود که تصویر تبدیل به همان اندیشه میشود

آثار سعدی

.

از سعدی، آثار بسیاری در نظم و نثر برجای مانده‌است:

۱٫       بوستان: کتابی‌است منظوم در اخلاق.

۲٫       گلستان: به نثر مسجع

۳٫       دیوان اشعار: شامل غزلیات و قصاید و رباعیات و مثنویات و مفردات و ترجیع‌بند و غیره (به فارسی) و چندین قصیده و غزل عربی.

۱٫       صاحبیه: مجموعه چند قطعه فارسی و عربی‌است که سعدی در ستایش شمس‌الدین صاحب دیوان جوینی، وزیر اتابکان سروده‌است.

۲٫       قصاید سعدی: قصاید عربی سعدی حدود هفتصد بیت است که بیشتر محتوای آن غنا، مدح، اندرز و مرثیه‌است. قصاید فارسی در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان آمده‌است.

۳٫       مراثی سعدی:قصاید بلند سعدی است که بیشتر آن در رثای آخرین خلیفه عباسی المستعصم بالله سروده شده‌است و در آن هلاکوخان مغول را به خاطر قتل خلیفه عباسی نکوهش کرده‌است.سعدی چند چکامه نیز در رثای برخی اتابکان فارس و وزرای ایشان سروده‌است.

۴٫       مفردات سعدی:مفردات سعدی شامل مفردات و مفردات در رابطه با پند و اخلاق است.

۴٫       رسائل نثر:

۱٫       کتاب نصیحهالملوک

۲٫       رساله در عقل و عشق

۳٫       الجواب

۴٫       در تربیت یکی از ملوک گوید

۵٫       مجالس پنجگانه

۵٫       هزلیات سعدی

 

نام و آوازه سعدی و شهرت آثار گران قدر او دیری است از مرزهای ایران و قلمره زبان پارسی فراتر رفته و خطه ها و کشور های دیگر را در این جهان پهناور در نوردیده

از این رو علاوه بر ترجمه شعر و نثر او به دیگر زبانها پژوهشهایی که در مورد فکر و اندیشه و نوشته هایش به زبان های گوناگون توسط محققان کشور های مختلف صورت گرفته است اندک نیست

.